"
*مردان مريخي زنان ونوسي*
به اين دسته بندي كلايشهاي اعتقاد ندارم كه ميگويند زنان احساسي هستند و مردان عقلاني.
اما مسئله اين است كه يك زن «دردي» را مطرح ميكند. در برابر مردان سعي ميكنند نوشته او را تحليل منطقي و عقلاني كنند.
خانم صدر از يك «درد » سخن ميگويد و در اين حال چيزي كه بيش از هميشه بدان نيازمند است «فهم و درك متقابل » است.
اما از ان سو مردان به تحليل متن روي مياورند. از تعميم سخن مي گيوند و بجاي همدلي و همراهي به اشكال مختلف سعي در فرار از اين موقعيت مييابنمد: از يك سو توقع دارند كه خانم صدر از همه انها عذرخواهي كند
از سوي ديگر ايشان را به انواع و اقسام صفات متصل ميكنند
ديگران سعي در تمسخر ايشان و ساير همفكرانشان ميگيرند
حتي در بين سعي ميشود به بررسي همه جانبه انواع و اقسام و اقسام «مغالطه ها» همت گمارند
دريغ از يك كلمه همدلي و همراهي
بنظرم خانم صدر به درستي اشاره كردهآند كه: اب در خوابگه مورچگان افتاده است.
تفسير من از اين قبيل واكنشها چنين است(البته كاملا تفسير شخصي است): باري ديگر فردي پيدا شده كه دقيقا پنهاني ترين لايههاي مردسالاري را هدف گرفته است.
طبعا بايد بداند كه در اين راه اماج حملات بيشماري خواهد بود
نه تنها از ناحيه مردان بلكه از ناحيه زناني كه انها هم اسير و برده نظام مردسالاري شدهاند.
باري ديگر بر من ثابت شد: نظام مردسالاري كثيف ترين و پليدترين آلودگي است كه جامعه بشري را فرا گرفته. تنها از اين رو كه براي برچيده شدن ان نياز به
تلاشهاي بسيار بسيار زيادي است
"
به اين دسته بندي كلايشهاي اعتقاد ندارم كه ميگويند زنان احساسي هستند و مردان عقلاني.
اما مسئله اين است كه يك زن «دردي» را مطرح ميكند. در برابر مردان سعي ميكنند نوشته او را تحليل منطقي و عقلاني كنند.
خانم صدر از يك «درد » سخن ميگويد و در اين حال چيزي كه بيش از هميشه بدان نيازمند است «فهم و درك متقابل » است.
اما از ان سو مردان به تحليل متن روي مياورند. از تعميم سخن مي گيوند و بجاي همدلي و همراهي به اشكال مختلف سعي در فرار از اين موقعيت مييابنمد: از يك سو توقع دارند كه خانم صدر از همه انها عذرخواهي كند
از سوي ديگر ايشان را به انواع و اقسام صفات متصل ميكنند
ديگران سعي در تمسخر ايشان و ساير همفكرانشان ميگيرند
حتي در بين سعي ميشود به بررسي همه جانبه انواع و اقسام و اقسام «مغالطه ها» همت گمارند
دريغ از يك كلمه همدلي و همراهي
بنظرم خانم صدر به درستي اشاره كردهآند كه: اب در خوابگه مورچگان افتاده است.
تفسير من از اين قبيل واكنشها چنين است(البته كاملا تفسير شخصي است): باري ديگر فردي پيدا شده كه دقيقا پنهاني ترين لايههاي مردسالاري را هدف گرفته است.
طبعا بايد بداند كه در اين راه اماج حملات بيشماري خواهد بود
نه تنها از ناحيه مردان بلكه از ناحيه زناني كه انها هم اسير و برده نظام مردسالاري شدهاند.
باري ديگر بر من ثابت شد: نظام مردسالاري كثيف ترين و پليدترين آلودگي است كه جامعه بشري را فرا گرفته. تنها از اين رو كه براي برچيده شدن ان نياز به
تلاشهاي بسيار بسيار زيادي است
1 كامنت:
من هم با شما موافقم.
اونهائي كه بهشان بر خورده يك جورائي منطقي نيستند.
در ضمن اينكه به كل آقايان تعميم داده اشكالي ندارد.من خودم اصلا" مرتكب آن فعل نشده ام اما به خانم صدر حق ميدهم كه بطور كلي همه رو مخاطب قرار بده يا مسئول بدانه يا شريك جرم.
ارسال یک نظر